تصاویر جبهه و جنگ
نام:
اروج
نام خانوادگی:
میرزانژاد
نام پدر:
غلامرضا
تاریخ تولد:
1347
استان تولد:
آذربایجان غربی
شهر تولد:
خوی
وضعیت تاهل:
مجرد
تحصیلات:
راهنمایی
رشته تحصیلی:
-
شهر تحصیل:
-
شغل:
آزاد

بنام خدا

اروج ميرزا نژاد دومين فرزند خانواده بود. وي از همان کودکي بچه اي زرنگ و باهوش و پر جنب و جوش بود و احترام خاصي نسبت به بزرگترها داشت. شهيد تا دوم راهنمايي درس خواند که از همان ابتدا به درس و علم علاقه شديدي داشت و مشتاقانه و با شور خاصي به مدرسه مي رفت و همه ي معلمان و مدير مدرسه نيز از شهيد راضي و به نيکي از وي ياد مي کردند. با توجه به کمبود امکانات مالي، با يک ماشين وانت بار کار مي کرد و به اين طريق در امرار و معاش به خانواده اش کمک مي کرد که به خاطر همين نتوانست ادامه تحصيل دهد.
 وي به خدمت سربازي رفت و آموزشهاي خود را در جلديان گذراند  و بعداً جهت ادامه خدمت به اروميه منتقل گرديد. او بطور کل به واجبات اهميت زيادي قائل بود، نماز اول وقت را به جماعت اقامه مي کرد، و در ماه محرم سينه زني مي کرد.  و در مراسمات مسجد و پايگاه شرکت مي کرد. 
در زمان شروع انقلاب هم فعاليت هاي گسترده اي داشت. اعلاميه هاي امام راحل را پخش مي کرد و در راهپيمايي ها نيز فعالانه نقش داشت. و همين که خدمت سربازيش به اتمام رسيد در لبيک به فرمان امام خويش بلافاصله  به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت .
 ازدواج شهيد: قرار بود که وي نامزد شود ودر خانه که صحبت از عروسي اينها شده بود وي مخالفت کرده و مي گفت چون به من الهام شده که شهيد مي شوم. بنابر اين نخواست سر نوشت يکي ديگر را عوض کند و اين عروسي صورت نگرفت و حتي عقدهم نکرد و گفت اگر سالم و زنده از جبهه برگشتم آن موقع اقدام به ازدواج و عروسي مي کنم فعلاً جنگ و جبهه الويت دارد. 

اروج ميرزا نژاد 20سال داشت که به جبهه اعزام شد البته قبل از اعزام در پايگاه هاي بسيج داوطلبانه فعاليت داشت. 
تغيير و تحولات شهيد در حين اعزام به جبهه: اوخوشحال بود که در راه خدا قدم مي گذارد با توجه به اينکه خود داوطلبانه به جبهه رفت ولي شور و شوق غير قابل وصفي داشت در واقع او خودش را براي شهادت آماده کرده بود.
آخرين وداع
 پدرش ميگويد: آن موقع آمد و به من گفت که مي خواهم به جبهه بروم که من گفتم تو تنها پسر من هستي مي خواهم در کنارم باشي در جواب گفت: امنيت و آرامش کشورمان به ما جوانها بستگي دارد پس مي روم يا در راه دفاع از خاک کشورم شهيد مي شوم و يا سالم بر مي گردم که من نيز با روي خوش بدرقه اش کردم.  او رفت از اهل خانه طلب حلاليت کرد و گفت: که اگر بر نگشتم برايم از همه ي فاميل و دوستان و آشنايان حلاليت بطلبيد.

در خواب ديدم پسرم به شهادت رسيده و مانند يک پرنده به آسمان ها پرواز مي کند که به واسطه خوابم آگاه شدم که اروج به شهادت ميرسد و به ملکوت اعلي مي پيوندد.
نحوه شهادت: در اواخر جنگ، عمليات مرصاد کرمانشاه ـ اسلام آباد که جنگ با منافقين بود، بر اثر انفجار بمب و اصابت ترکش به ناحيه  قلبش شهيد شد. پيکر مطهرش با حضور دوستان و آشنايان و مردم شهيد پرور اروميه تشييع شد. در تاريخ ...11/5/67 به شهادت رسيد و15 روز بعد از شهادت وي پيکر مطهرش به دست خانواده رسيد و پس از تشييع در باغ رضوان اروميه قطعه شهداء دفن گرديد.

تاریخ شهادت:
1367/05/11
استان شهادت:
کرمانشاه
شهر شهادت:
-
عملیات:
مرصاد
منطقه عملیاتی:
اسلام آباد کرمانشاه
نحوه شهادت:
انفجار بمب و اصابت ترکش
توضیحات :
-
مفقود:
شهید
گـلزار دفـن:
باغ رضوان ارومیه
قطعه دفن:
شهدا
ردیف دفن:
-
شماره قبر:
-
تاریخ خاکسپاری:
1367/05/26
لینک کوتاه:

تصاویر

فیلم

تمام حقوق این سایت متعلق به ستاد کنگره ملی بزرگداشت 12000 شهید آذربایجان غربی می باشد