تصاویر جبهه و جنگ
نام:
فرشید
نام خانوادگی:
فتح الهی
نام پدر:
ایوب
تاریخ تولد:
1345/07/25
استان تولد:
آذربایجان غربی
شهر تولد:
ارومیه
وضعیت تاهل:
مجرد
تحصیلات:
دانشجو
رشته تحصیلی:
مهندسی برق
شهر تحصیل:
تبریز
شغل:
دانشجو


فرازي از زندگينامه شهيد:
دانشجو و بسيجي شهيد فرشيد فتح الهي در سال 1345 در شهر اروميه ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در شهر سردشت و مياندوآب گذرانيد و دوره راهنمايي و دبيرستان را در شهر اروميه به پايان رسانيد و بلافاصله در همان سال در كنكور سراسري از دانشگاه تبريز در رشته مهندسي برق پذيرفته شد و تحصيلات خود را تا سال سوم دانشگاه ادامه داد و به عنوان بسيجي آگاه در حين تحصيل در عملياتهاي مختلف، از جمله فاو، ايلام و شلمچه شركت فعال داشت. او سرباز راستين امام و انقلاب بود چه در زمان تحصيل در مدرسه كه به عنوان اشاعه دهنده فرهنگ اسلام و انقلاب در بين دوستان بود و در زمان دانشجويي كه فرمان امام را لبيك گفت و آن را به گوش جان خريد و درس و تحصيل را رها نموده و جان بر كف راهي جبهه هاي حق عليه باطل گرديد.
در مدت يك سال حضور پرثمر در جبهه ها رشادتها و از جان گذشتگي ها ي زيادي از خود نشان داد و در اكثر جبهه ها مردانه جنگيد تا اينكه سرانجام در تاريخ 1365/12/5 در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه بر اثر انفجار مين (او به عنوان مين ياب در خط مقدم حضور داشت) به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.

تاریخ شهادت:
1365/12/05
استان شهادت:
خوزستان
شهر شهادت:
شلمچه
عملیات:
کربلای 5
منطقه عملیاتی:
شلمچه
نحوه شهادت:
جبهه و جنگ
توضیحات :
بر اثر انفجار مین
مفقود:
شهید
گـلزار دفـن:
-
قطعه دفن:
-
ردیف دفن:
-
شماره قبر:
-
تاریخ خاکسپاری:
-

بسم ا... الرحمن الرحيم
«ربنا لا تؤاخذنا إن نسينا او اخطانا»
«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا وهب لنا من لدنك رحمه انك انت الوهاب»
خداوندا اكنون كه شروع به وصيت نامه نوشتن مي كنم و از گذشته خويش پشيمانم و از كرده خويش توبه مي كنم به عقب مى نگرم طوفانى را از گرد و غبار گناهها و معاصى پشت سرم برپاست و روانه و به مقابلم مى نگرم آتش خشم و عذابت را مي بينم كه به سويش مي روم ولى هنوز به كرم تو اميدوارم. بالاى سرم را مي نگرم. ابرى را مى بينم كه همه جا را فرا گرفته است. اميدوارم كه باران رحمتت بر من ببارد و گرد و غبار گناهانم را بشويد و طوفان را بخواباند و آتش گناهانم و لهيب خشمت را فرو نشاند.
«اللهم إن مغفرتك ارجى من على و إن‌ رحمتك اوسع من ذنبي. اللهم إن كان ذنبى عندك عظيما فعفوك اعظم من ذنبى. اللهم إن لم أكن اهل إن ابلغ رحمتك فرحمتك اهلا إن تبلغنى و تسعنى لأنها وسعت كل شىء»
الهى چگونه در دوزخ بمانم درحالي كه اميد عفوت را دارم. پس به عزتت سوگند مي خورم كه آقا و مولاى من به راستى سوگند مي خورم كه اگر زبانم را در آنجا گويا گذارى قطعاً در ميان دوزخيان به سوى تو شيون زنم و همچون آرزومندان و هر آينه فرياد كنم به درگاهت چون فريادرس خواهان و حتماً مانند عزيز گم كردگان بر دورى تو گريه كنم و با صداى بلند مى خوانمت و مى گويم كجائى اى ولى مؤمنان. اى منتهاى آرزوى عارفان، يا غياث المستغيثين، اى فريادرس فرياد رس خواهان، اى محبوب دلهاى راستگويان و اى معبود جهانيان، آيا تو چنان مى بينى اى منزه و معبودم و به ستايشت مشغولم كه بشنوى در آتش صداى بنده مسلمانى را به سبب مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به سبب نافرمانيش چشيده و در ميان طبقات آتش به سبب جرم و جنايتش زندانى شده و در آن حال به درگاهت شيون كند مانند شيون كساني كه آرزومند رحمت توست و به زبان يگانه پرستان تو را فرياد زند و به پروردگاريت به درگاهت توسل جويد. اى مولاى من، پس چگونه در عذاب بماند و حال آن كه به بردبارى باسابقه ات اميد دارد. يا آن كه چگونه آتش او را بيازارد با آن كه او آرزوى فضل و رحمت تو را دارد. يا چگونه شعله آتش او را بسوزاند در حالي كه صدايش را بشنوى و جايش را ببينى و يا چگونه شراره هاى آتش بر او را احاطه كند در حالي كه ناتوانى او را مي دانى. يا چگونه در ميان طبقات آتش زير رو شود و تو راستگويى او را مي دانى يا چگونه موكلان دوزخ او را با شدت برانند با آن كه تو را به پروردگارى مى خواند. يا چگونه ممكن است كه اميد فضل تو را در آزادي خويش داشته باشد و تو او را واگذاري. بعيد است و چنين گماني به تو نيست و فضل تو به اين روش معروف نيست و شباهت به رفتار و روش تو نسبت به يگانه پرستان ندارد با آن نيكي و احسان كه به آنها داري و من به يقين مي دانم كه اگر فرمان تو در معذب ساختن منكرانت صادر نشده بود و حكم تو به دائم ماندن در عذاب براي دشمنانت نبود، هر آينه دوزخ را به تمامى سرد و سلامت مي كردى و كسي را در آن قرارگاه و محلى نبود. ولى تو خدائى كه نامهايت مقدس است سوگند ياد مي كنم كه دوزخ را از كافران و از پريان و آدميان همگى پر كنى و دشمنانت را براى هميشه در آن جاى دهى. پس اى خداى من در اين دم مرا از دوستان خودت قرار بده. خداوندا، انجام دادن حسنات چقدر آسان است و نگه داشتن آن چقدر مشكل. خداوندا آن قدر فرصتم مده تا اين جهادى را كه به كمك تو در راه تو انجام  داده ام با ريا و دورويي از بين ببرم، زيرا كه گذشته ام اين طور نشان دهنده اين است كه چندين عمل خير كه انجام داده ام با ريا و منت گذاشتن و غيره از بين برده ام. خداوندا گامهايم را در ميدان هاي نبرد استوار گردان. آن ايمان را به من عطا كن كه هنگامي كه زمين زير غرش انفجار گلوله هاي توپ ها و خمپاره ها و كاتيوشاها به لرزه درمي آيد، هنگامي كه زمين در اثر عبور تانك هاي دشمن مي لرزد، دل من نلرزد. خداوندا كمك كن تا دشمن هرگز پشت مرا نبيند مگر آن هنگامي كه در محاصره باشم.
خداوندا، آن قدرت و آن همت را در خود نمي بينم كه بتوانم ايستادگي كنم. اگر تو مرا درنيابي و در آن هنگام يك لحظه مرا به حال خود بگذاري شيطان مرا فرصت نخواهد داد و ترس بر من مستولي خواهد شد، نيايد آن لحظه كه گامهايم در ميدان نبرد سست شود. خداوندا سردارت امام حسين(ع) و علمدارت حضرت ابوالفضل(ع) را علمدار لشكر اسلام قرار ده. اين بار نيز بر لشكرت منت گذار و كمكشان كن. كمك كن تا قهرت و شعله هاي خشمت را به دشمن نشان بدهند و كمك كن تا ضربه نهايي را به صدام ملعون بزنند.

لینک کوتاه:

تصاویر

فیلم

تمام حقوق این سایت متعلق به ستاد کنگره ملی بزرگداشت 12000 شهید آذربایجان غربی می باشد