بسمه تعالی

جهانگير نويدي فرزند حاج شهباز و خورشيد نوبخت ، در اولين روز تير سال 1336 در روستاي ياريجان سفلي ، از توابع مياندوآب به دنيا آمد . از کودکي بيشتر اوقاتش را صرف کار در مزرعه و دامداري مي کرد . از سال 43 تا 48 دوره ابتدائي را در دبستان آزادي زادگاهش گذراند ، ولي به دليل نبود مدرسه راهنمائي در روستا و ضعف مالي خانواده از ادامه تحصيل بازماند جهانگير از نوجواني به عزاداري امام حسين (ع) علاقه خاصي داشت و همواره از آغاز ماه محرم در تجمع کودکان در روستا مراسم نوحه سرائي و عزاداري به راه مي انداخت . قلبي رئوف و بخشنده داشت تا حدي که دوچرخه اش را به کارگر فقير کوره پزخانه اي براي طي مسافت طولاني خانه تا محل کار بخشيد و پنهاني براي عموي محتاجش پول تهيه کرد . همواره با اشتياق صله رحم را در ميان اهل فاميل به جا مي آورد . از اوان نوجواني از مشاهده اذيت و آزار ديگران آزرده خاطر مي شد و به دفاع از حق مظلومين بر مي خواست در سنين 16 - 17 سالگي به مسائل اجتماعي علاقه خاصي نشان مي داد و اطرافيان تحت تأثير روحيه و رفتارش قرار مي گرفتند . اوقات فراغت را با مطالعه کتابهاي مذهبي خصوصاً رساله عمليه و برخي از کتب تاريخي سپري مي کرد . دوران جواني و تقارن دوره سربازي با آغاز مبارزات مردم عليه رژيم پهلوي صفحه اي تازه در صفحات زندگيش گشود . در سال 1356 توسط برادرش فرهنگ نويدي که به دليل فعاليتهاي ضد رژيم پهلوي از ارتش اخراج شده و به روستا بازگشته بود با تحولات سياسي کشور مبارزات مردمي و نيز وابستگي رژيم به آمريکا و اسرائيل آشنا شد . در اين مرحله از زندگي با پيوستن به حرکت موّاج نهضت در مبارزات فعالانه تر شرکت کرد . پس از پيروزي نهضت در سال 1358 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد . در سال 1359 در يک مراسم ساده با دختري کشاورز زاده به نام صديقه رؤيت ازدواج کرد و پس از ازدواج در زادگاهش سکني گزيد و علاوه بر کار در سپاه به کارهاي مربوط به کشاورزي و دامداري پدر رسيدگي مي کرد . وقتي فرصتي مي يافت به تلاوت آيات قرآن و مطالعه کتب مذهبي مي پرداخت . جهانگير به پيروي از دستورات دين مبين اسلام براي پدر و مادرش ارج و احترام فراواني قائل بود و نافرماني از آنها را از گناهان بزرگ مي شمرد . حقوق ماهيانه دريافتي از سپاه پاسداران را به مستمندان انفاق و مخارج خانواده خود را از امکانات پدري تأمين مي کرد . نقل است که آقاي عبدالله زاده از طريق کميته امداد امام خميني بوکان مطلع شد شخصي با مراجعه به کميته امداد اظهار کرده ، سپاه مدتي است حقوق و مستمري وي را پرداخت نکرده است . کميته امداد ، بصورت کتبي از سپاه اصل ماجرا را جويا شد . سپاه بعد از بررسي هاي زياد به نتيجه نرسيد و آقاي عبدالله زاده شخصاً موضوع را پيگيري کرد و به اين نتيجه رسيد که جهانگير نويدي از پس انداز خود و خانواده اش مدتي به آن خانواده کمک مي کرده و پس از مدتي به علت بيماري و زايمان همسرش نتوانسته است به کمکهايش ادامه دهد . به همين جهت آن فرد به کميته امداد مراجعه کرده و از نرسيدن مستمري شکايت نموده است . بعد از مشخص شدن عمل جهانگير نويدي ، سردار باقري مقداري پول در اختيار وي گذاشت تا به کار خير خود ادامه دهد ولي جهانگير با بيان اين جمله که « معبر من لو رفته » از پذيرش پول خودداري کرد . جهانگير نويدي با وجود داشتن همسر و فرزند حضور در جبهه هاي جنگ را از ياد نبرد علاوه براين با تبليغ و حمايت زمينه حضور تعداد کثيري از اهالي روستا را در جبهه فراهم آورد و مقادير زيادي کمک مادي و دام از اهالي روستاي ياريجان به جبهه فرستاد . شهادت برادرش فرهنگ نويدي درجه دار ارتش در منطقه عملياتي جنوب تأثير زيادي برجهانگير گذاشت . چندي بعد پس از سالها انتظار به اتفاق پدر به مکّه معظّمه مشرف شد و پس از بازگشت به سوي جبهه ها شتافت در جبهه هاي دفاع مقدس سمت هاي فرماندهي پايگاه ، گروهان و گردان را عهده دار بود . در زمان حضور در پشت جبهه شبانه روز براي تدارک نيازمندي هاي منطقه جنگي و آموزش جوانان روستا فعاليت مي کرد . او شبانه روز خود را وقف خدمت به اهالي روستا کرده بود و بارها شبانه با اتومبيلش بيماران را براي مداوا به شهر مي رساند در مشکلات يار ، امين و دلسوز اهالي روستا بود و در شرايط سخت هيچگاه دست رد به سينه نيازمندان نزد . در ازدواج يک جوان و ساخت خانه براي او نقش به سزائي ايفا کرد و از کمک مادي هم دريغ نداشت . در پاکسازي بوکان حضوري فعال داشت . او بارها با صداي بلند اعلام کرد : « ما با کفر مي جنگيم نه با کرد » . روحي لطيف داشت و حتي از کشته شدن افراد ضد انقلاب خرسند نمي شد و با تأسف از مرگ آنها ياد مي کرد . روزي پس از درگيري با فردي ضد انقلاب و هلاکتش با خانواده و مادر آن فرد همدردي و حتي گريه کرد .